تعداد بازدید 1083
|
نویسنده |
پیام |
mahsa
ارسالها : 5
عضویت: 14 /9 /1396
|
داستان آموزنده طمع
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودکی زخمی و خون آلوده را در آغوش داشت
با سرعت وارد بیمارستان شد
و به پرستار گفت : خواهش می کنم به داد این بچه برسید
ماشین بهش زد و فرار کرد …
پرستار : این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو قبل از بستری و عمل پرداخت کنید
پیرمرد : اما من پولی ندارم حتی پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم
خواهش می کنم عملش کنید من پول رو تا شب فراهم می کنم و براتون میارم
پرستار : با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید
اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت : این قانون بیمارستانه اول پول بعد عمل … باید پول قبل از عمل پرداخت بشه
صبح روز بعد همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروز می اندیشید
واقعا پول اینقدر با ارزشه … ؟
امضای کاربر :
|
|
سه شنبه 14 آذر 1396 - 17:17 |
|
تشکر شده: |
|
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.